صبور می مانم . . .
در مقابل نگاه هاي بي ميلت ، لبخند هاي رنگ باخته ات ، دستان سردت ، در مقابل حرف هاي دل تنگ كننده ات صبور مي مانم . . . در مقابل دلتنگي هايي كه هر روز فزون تر مي گردند ، قلبي كه هر روز بي قرار تر مي...
View Articleچه خوبه با تو بودن . . .
چه خوبه با تو بودن ، چه سخته رفتن تو ، اي كاش مي شد تا ابد باهات باشم ، باهات حرف بزنم ، بخندم ، گريه كنم ، دركت كنم . اي كاش مي شد اين فاصله هاي جاده اي رو مثل فاصله ي دل هامون از بين ببريم . براي اين...
View Articleدر گوشی
مي خوامت ! اين خلاصه تموم شعرهاي عاشقونه دنياست . تو اين زمينه سلف سرويس ، مجال اين نيست برم تو عالم هپروت چشاتو به فانوساي يه بندر دور افتاده تشبيه كنم كه بي قرار برگشتن ماهيگيراشه ، يا مثلا بگم كه...
View Articleروز میلاد هم راز
براي روز ميلاد تن من نمي خام پيرهن شاد بپوشي به رسم عادت ديرينه حتي برايم جام سرمستي بنوشي براي روز ميلادم اگر تو به فكر هديه اي ارزنده هستي منو با خود...
View Articleبرای دوستی که رفت . . .
تو به من خنديدي و نمي دانستي من ، با چه دلهره اي از باغچه همسايه سيب را دزديدم . باغبان از پي من تند دويد ، سيب را دست تو ديد ، غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك ، تو رفتي...
View Articleقصه شیرین
مهرورزان زمان هاي كهن ، هرگز از خويشتن نگفتند سخن كه در آنجا كه تويي برنيايد دگر آواز از من ما هم اين رسم كهن را بسپاريم به ياد ،...
View Articleآتشی در نیستان
يك شب آتش در نيستاني فتاد سوخت چون عشقي كه بر جاني فتاد شعله تا سرگرم كار خويش شد هر نيي شمع مزار خويش شد ني به آتش گفت : كين آشوب چيست؟ مر تو را زین سوختن مطلوب چیست ؟ گفت آتش بي سبب نفروختم دعوي بي...
View Articleخدا حافظ . . . to my best
ديدي كه آخر آمد روز جدايي ؟ سفر بخير عزيزم ، خدا نگه دار وقتي كه با جاني خسته به شهر خود رسيدي من را به ياد آر . من فقط با ياد تو شادم ، گريزان از خود ، در زير رگبار باران پرنده اي اسير باد در فريادم...
View Articleمی خواهم بنویسم اما نمی شود . . .
مي خواهم بنويسم ولي نمي شود ، ذهن ياري نمي كند ، دل رضايت نمي دهد ، دسترسي به ريزه هاي شكسته اين دل براي فاش كردن اسراري كه تا كنون پنهان مانده اند كار ساده اي نيست . مي خواهم بگويم كه چه قدر در نبودنت...
View Articleنیلوفر
از مرز خواب می گذشتم سایه تاریک یک نیلوفر روی همه این ویرانه فرو افتاده بود کدامین باد بی پروا دانه این نیلوفر را به سرزمین خواب من آورد ؟ در پس در های شیشه ای رویاها در مرداب بی ته آیینه ها هر جا که...
View Article
More Pages to Explore .....